آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Subside

səbˈsaɪd səbˈsaɪd

معنی subside | جمله با subside

verb - intransitive

(درد و غیره) واگذاشتن، نشست کردن، فرو نشستن، فروکش کردن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

Near the river the soil has subsided.

در نزدیکی رودخانه زمین نشست کرده است.

The child's fever subsided.

تب کودک فروکش کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The storm will subside.

توفان آرام خواهد شد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد subside

ارجاع به لغت subside

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «subside» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/subside

لغات نزدیک subside

پیشنهاد بهبود معانی