گذشتهی ساده:
descendedشکل سوم:
descendedسومشخص مفرد:
descendsوجه وصفی حال:
descendingپایین آمدن، فرود آمدن، نزول کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She descended the stairs slowly.
آهسته از پلهها پایین رفت.
The elevator descended rapidly.
آسانسور به سرعت پایین رفت.
The road descends.
جاده به طرف پایین شیب دارد، راه سرازیر است.
The writer descends from generalities to particulars.
نویسنده از کلیات به جزئیات میپردازد.
The road descended all the way to the sea.
راه تا کنار دریا سرازیر بود.
He is descended from the Nayeb Hosseinies.
او از نسل نایب حسینیهاست.
The property descended to his sister's grandchild.
ملک به نوهی خواهرش رسید.
He finally descended to begging and stealing.
بالأخره کارش به گدایی و دزدی کشید.
I will never descend myself to your level!
هرگز خودم را به سطح تو پایین نخواهم آورد!
Enemy forces descended on the city from all sides.
نیروهای دشمن از هر سو به شهر ریختند.
Uninvited guests descended on us every Friday.
هر جمعه مهمانان ناخوانده سر ما خراب میشدند.
Night descends early in wintertime.
در زمستان شب زود فرا میرسد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «descend» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/descend