groom, bridegroom, son-in-law
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
برت داماد من است.
Bert is my son-in-law.
مادر عروس با رضایت به داماد نگاه کرد.
The bride's mother looked with approval at the bridegroom.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «داماد» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/داماد