شکل جمع:
journalistsروزنامهنگار، ژورنالیست (کسی که برای روزنامهها یا مجلات یا وبسایتهای خبری مینویسد یا اخبار را برای پخش آماده میکند)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
My job as a journalist is to expose the truth.
وظیفهام به عنوان روزنامهنگار، افشای حقیقت است.
The journalist asked some tough questions during the press conference.
این روزنامهنگار در کنفرانس مطبوعاتی پرسشهای دشواری را مطرح کرد.
The journalist arrived at the scene of the accident.
ژورنالیست در محل حادثه حاضر شد.
The journalist traveled to war-torn countries to report on the humanitarian crisis.
این روزنامهنگار به کشورهای جنگزده سفر کرد تا از بحران انسانی گزارش تهیه کند.
The journalist was awarded the Pulitzer Prize.
جایزهی پولیتزر به این ژورنالیست اعطا شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «journalist» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/journalist