آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Journalist

ˈdʒɜrːnəlɪst ˈdʒɜːnl-ɪst

شکل جمع:

journalists

معنی journalist | جمله با journalist

noun countable B1

روزنامه‌نگار، ژورنالیست (کسی که برای روزنامه‌ها یا مجلات یا وب‌سایت‌های خبری می‌نویسد یا اخبار را برای پخش آماده می‌کند)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

My job as a journalist is to expose the truth.

وظیفه‌ام به عنوان روزنامه‌نگار، افشای حقیقت است.

The journalist asked some tough questions during the press conference.

این روزنامه‌نگار در کنفرانس مطبوعاتی پرسش‌های دشواری را مطرح کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The journalist arrived at the scene of the accident.

ژورنالیست در محل حادثه حاضر شد.

The journalist traveled to war-torn countries to report on the humanitarian crisis.

این روزنامه‌نگار به کشورهای جنگ‌زده سفر کرد تا از بحران انسانی گزارش تهیه کند.

The journalist was awarded the Pulitzer Prize.

جایزه‌ی پولیتزر به این ژورنالیست اعطا شد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد journalist

  1. noun person who writes about factual events for a living

لغات هم‌خانواده journalist

سوال‌های رایج journalist

شکل جمع journalist چی میشه؟

شکل جمع journalist در زبان انگلیسی journalists است.

ارجاع به لغت journalist

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «journalist» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/journalist

لغات نزدیک journalist

پیشنهاد بهبود معانی