شکل جمع:
correspondentsخبرنگار، گزارشگر
As the White House correspondent, he has direct access to daily press briefings.
بهعنوان خبرنگار کاخ سفید، او دسترسی مستقیمی به نشستهای خبری روزانه دارد.
The television network assigned a special correspondent to cover the ongoing economic crisis.
شبکهی تلویزیونی گزارشگر ویژهای را برای پوشش بحران اقتصادی جاری منصوب کرد.
our economic correspondent in London
گزارشگر اقتصادی ما در لندن
نامهنگار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He prided himself on being a quick correspondent, always replying to letters within a day.
او به اینکه نامهنگاری سریع است افتخار میکرد، همیشه ظرف یک روز به نامهها پاسخ میداد.
One of our correspondents claims that ...
یکی از کسانی که به ما نامه نوشته است ادعا میکند که ...
شکل جمع correspondent در زبان انگلیسی correspondents است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «correspondent» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/correspondent