آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Acquaintance

əˈkweɪntns əˈkweɪntns

شکل جمع:

acquaintances

معنی acquaintance | جمله با acquaintance

noun countable C1

آشنا

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

I bumped into an old acquaintance from high school at the grocery store.

در خواربارفروشی به یکی از آشنایان قدیمی دبیرستان برخوردم.

friends and acquaintances

دوستان و آشنایان

noun uncountable formal

آشنایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

a thorough acquaintance with the works of Ferdowsi

آشنایی کامل با آثار فردوسی

My acquaintance with him started two months ago.

آشنایی من با او از دو ماه پیش شروع شد.

noun uncountable formal

سابقه، آگاهی

The professor's vast acquaintance with literature is evident in his lectures.

آگاهی گسترده‌ی استاد با ادبیات در سخنرانی‌های ایشان مشهود است.

My acquaintance with the topic is limited, so I will need to do more research.

آگاهی من برای موضوع محدود است، بنابراین باید بیشتر تحقیق کنم.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد acquaintance

  1. noun a person known informally
    Antonyms:

Collocations

a further (or closer) acquaintance

پس از آشنایی بیشتر (شخص یا چیز)

make someone's acquaintance

با کسی آشنا شدن

Idioms

have a nodding (or passing) acquaintance

کمی آشنایی داشتن

سوال‌های رایج acquaintance

شکل جمع acquaintance چی میشه؟

شکل جمع acquaintance در زبان انگلیسی acquaintances است.

ارجاع به لغت acquaintance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «acquaintance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/acquaintance

لغات نزدیک acquaintance

پیشنهاد بهبود معانی