شکل جمع:
relationshipsرابطه، ارتباط، نسبت (بین دو چیز)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
the relationship between cause and effect
رابطهی بین علت و معلول
The relationship between education and income often determines socioeconomic status.
ارتباط بین تحصیلات و درآمد اغلب وضعیت اجتماعی-اقتصادی را تعیین میکند.
رابطه (دوستانه)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Trust forms the cornerstone of a healthy relationship between friends.
اعتماد سنگ بنای رابطهی سالم بین دوستان را میسازد.
My brother and I have a good relationship.
من و برادرم رابطهی خوبی داریم.
She values her relationship with her siblings more than anything else.
او بیش از هر چیز دیگری برای رابطهاش با خواهر و برادرش ارزش قائل است.
رابطه (عاشقانه و اغلب جنسی)
They decided to end their long-term relationship.
تصمیم گرفتند به رابطهی طولانیمدت خود پایان دهند.
The couple's relationship grew stronger every day.
رابطهی این زوج هر روز محکمتر میشد.
خویشاوندی، نسبت (خانوادگی)
She claimed relationship with the king.
ادعای خویشاوندی با شاه را میکرد.
I cherish my relationship with my grandparents.
نسبتم با پدربزرگ و مادربزرگم را ارج مینهم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «relationship» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/relationship