آیکن بنر

راهنمای استفاده از بخش «لغات من» در فست دیکشنری

راهنمای استفاده از بخش «لغات من»

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Tie-in

ɪn ˈtaɪɪn

معنی tie-in

noun adjective

فروش توأم دو کالا (که یکی مرغوب و دیگری نامرغوب است؛ ولی نمی‌توان آن را نخرید)

adjective noun

کالای توام (فروخته شده)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
adjective noun

پیوند، رابطه

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد tie-in

  1. noun a logical or natural association between two or more things
  1. verb to put or bring together
    Synonyms:
    be appropriate for go with be in relationship to
  1. verb make a logical or causal connection
    Synonyms:
  1. noun a fastener that serves to join or connect
    Synonyms:

ارجاع به لغت tie-in

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tie-in» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tie-in

لغات نزدیک tie-in

پیشنهاد بهبود معانی