شکل جمع:
relationsرابطه، نسبت، وصل، نزدیکی، وابستگی، ارتباط، شرح
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a priest's relation of his journeys through Africa
شرح سفرهای یک کشیش در آفریقا
the relation of dream and reality
وابستگی خواب به واقعیت
the relation of father to son
رابطهی پدر و پسری
the relation of the members of a tribe
پیوستگی اعضای قبیله
political and commercial relations
روابط سیاسی و بازرگانی
one of my close relations
یکی از خویشاوندان نزدیک من
in relation to his own family
در رابطه با خانوادهی خودش
دربارهی، مربوط به
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «relation» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/relation