آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۳۱ مرداد ۱۴۰۴

    Related

    rɪˈleɪtɪd rɪˈleɪtɪd

    معنی related | جمله با related

    adjective B2

    مربوط، وابسته، مرتبط

    Most of his research is related to climate change and its social impact.

    بیشتر تحقیقات او در ارتباط با تغییرات اقلیمی و تأثیر اجتماعی آن‌ها است.

    The documents were carefully filed under related categories.

    اسناد به‌دقت تحت دسته‌بندی‌های مرتبط بایگانی شدند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    related subjects

    موضوعات مربوطه

    adjective B2

    خانوادگی، فامیلی، خویشاوندی، نسبت‌دار

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    We are related through our mothers.

    از طریق مادرهایمان با هم نسبت داریم.

    None of the applicants were related to the employer.

    هیچ‌کدام از متقاضیان با کارفرما رابطه‌ی خانوادگی نداشتند.

    adjective

    هم‌گونه، هم‌نیا، هم‌خانواده (حیوانات)

    Crocodiles and birds are surprisingly related in evolutionary terms.

    از نظر تکاملی، تمساح‌ها و پرندگان هم‌نیا هستند که شگفت‌انگیز است.

    Genetic analysis confirmed that the two subspecies were closely related.

    تجزیه‌وتحلیل ژنتیکی تأیید کرد که این دو زیرگونه بسیار هم‌خانواده هستند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد related

    1. adjective connected, accompanying
      Synonyms:
      associated interconnected linked similar interrelated tied up relevant akin like allied mutual dependent interdependent accompanying correlated incident germane joint reciprocal parallel analogous cognate convertible correspondent complementary affiliated fraternal in touch with intertwined in the same category alike of that ilk enmeshed interwoven knit together agnate concomitant connate connatural consanguine
      Antonyms:
      different unrelated disconnected dissimilar disassociated foreign alien

    لغات هم‌خانواده related

    noun
    relation, relationship, relative, relations
    adjective
    related, relative
    verb - transitive
    relate
    adverb
    relatively

    سوال‌های رایج related

    معنی related به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «related» در زبان فارسی به «مرتبط» یا «وابسته» ترجمه می‌شود.

    کلمه‌ی «related» به طور گسترده در زبان انگلیسی برای بیان پیوند یا ارتباط بین دو یا چند چیز به کار می‌رود. این واژه می‌تواند به روابط خانوادگی، روابط مفهومی یا روابط علت و معلولی اشاره داشته باشد. وقتی چیزی «related» خوانده می‌شود، نشان می‌دهد که بین آن و موضوع دیگر نوعی پیوند وجود دارد که می‌تواند مستقیم یا غیرمستقیم باشد.

    در متون علمی و تحقیقاتی، «related» اغلب برای اشاره به اطلاعات، داده‌ها یا یافته‌هایی به کار می‌رود که با یکدیگر ارتباط دارند و بررسی آنها می‌تواند درک عمیق‌تری از موضوع مورد نظر فراهم کند. برای مثال، مطالعه‌ای که به تأثیر تغذیه بر سلامت روان می‌پردازد، ممکن است به داده‌های «related» درباره‌ی کیفیت خواب یا سطح استرس افراد نیز ارجاع دهد تا تصویر کامل‌تری ارائه شود.

    در محیط کاری و حرفه‌ای، «related» به توانایی برقراری ارتباط بین مسائل، پروژه‌ها و وظایف اشاره دارد. یک مدیر موفق باید بتواند مسائل «related» را شناسایی کرده و ارتباط بین آن‌ها را در برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری لحاظ کند. این کار باعث افزایش هماهنگی و بهبود بهره‌وری تیم می‌شود.

    در حوزه آموزش و یادگیری، واژه‌ی «related» برای نشان دادن ارتباط بین مفاهیم و دانش‌ها به کار می‌رود. یادگیری مفهومی که به موضوعات «related» مرتبط باشد، باعث درک بهتر و عمیق‌تر دانش‌آموز یا دانشجو می‌شود. برای مثال، یادگیری ریاضیات و فیزیک با تمرکز بر موضوعات «related» مانند قوانین حرکت، درک کاربردی مفاهیم را تسهیل می‌کند.

    علاوه بر کاربردهای علمی و حرفه‌ای، «related» در زندگی روزمره نیز استفاده می‌شود. برای مثال، وقتی دو موضوع روزمره مانند ورزش و سلامتی «related» خوانده می‌شوند، نشان‌دهنده این است که فعالیت‌های ورزشی می‌توانند بهبود سلامت جسمی و روانی افراد را تقویت کنند. این کلمه ابزاری قدرتمند برای بیان ارتباط، وابستگی و پیوند میان مفاهیم، اشخاص یا پدیده‌هاست.

    ارجاع به لغت related

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «related» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/related

    لغات نزدیک related

    • - relatable
    • - relate
    • - related
    • - relater
    • - relation
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    interceptor into ironically isn't it looks like it takes two to tango item of news I've Jan jat jaw JK jupiter judicable juggler قانون‌گذاری قیمومت غنج ارجاع ارزش‌گذاری ارغنون نصیب نغمه نغمه‌سرا نغمه‌خوان مقننه کارگزاری مغفرت تغافل کامکار
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.