فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Interdependent

ˌɪnt̬ərdɪˈpendənt ˌɪntədɪˈpendənt

معنی

adjective

وابسته (به یکدیگر)، متکی یا موکول به یکدیگر، دارای اتکای متقابل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد interdependent

  1. adjective mutually dependent
    Synonyms:
    mutually beneficial mutualist

ارجاع به لغت interdependent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «interdependent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/interdependent

لغات نزدیک interdependent

پیشنهاد بهبود معانی