شکل جمع:
interdictionsمنع، جلوگیری، بازدارندگی، ممنوعیت
The court ordered an immediate interdiction of the activity due to environmental risks.
دادگاه بهدلیل خطرات زیستمحیطی، دستور ممنوعیت فوری آن فعالیت را صادر کرد.
The agency issued an interdiction on the use of the chemical until further safety tests are completed.
این سازمان تا انجام آزمایشهای ایمنی بیشتر، استفاده از آن مادهی شیمیایی را منع کرد.
ضبط، توقیف (محمولههای غیرقانونی)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
International cooperation has strengthened the interdiction of illegal arms shipments.
همکاری بینالمللی باعث تقویت ضبط محمولههای غیرقانونی سلاح شده است.
The task force reported multiple successful interdictions of stolen vehicles being transported out of the country.
کارگروه گزارش داد که چندین عملیات موفق در توقیف خودروهای دزدیدهشدهای که از کشور خارج میشدند، انجام شده است.
بازدارندگی، مختلسازی، توقف (دشمن)
Interdiction operations focused on destroying bridges and roads that the enemy relied on.
عملیات بازدارندگی بر تخریب پلها و جادههایی متمرکز شد که دشمن به آنها وابسته بود.
Successful interdiction of enemy convoys significantly reduced their ability to reinforce the front line.
عملیات موفق در مختلسازی کاروانهای دشمن، توان آنها برای تقویت خط مقدم را بهطور چشمگیری کاهش داد.
شکل جمع interdiction در زبان انگلیسی interdictions است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «interdiction» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/interdiction