با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Taboo

təˈbuː / / tæ- təˈbuː / / tæ-
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    tabooed
  • شکل سوم:

    tabooed
  • سوم‌شخص مفرد:

    taboos
  • وجه وصفی حال:

    tabooing
  • شکل جمع:

    taboos
  • صفت تفضیلی:

    more taboo
  • صفت عالی:

    most taboo

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت: tabu

همچنین می‌توان از tabued به‌جای tabooed، از tabuing به‌جای tabooing و از tabus به‌جای taboos استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
تابو، حرام، ممنوع، منع‌ مذهبی، نهی‌ مذهبی، قدغن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- Amongst them it is taboo to eat pork.
- در میان آنان خوردن گوشت خوک حرام است.
- In some cultures, certain rituals are seen as taboo.
- در برخی از فرهنگ‌ها، برخی از مناسک به‌عنوان تابو در نظر گرفته می‌شود.
adjective
منع‌شده، ممنوع‌شده، نهی‌شده، حرام‌شده، قدغن‌شده
- His taboo beliefs often sparked heated debates.
- عقاید حرام‌شده‌ی او اغلب بحث‌های داغی را برانگیخت.
- The film tackled taboo subjects with surprising honesty.
- این فیلم با صداقت عجیبی به موضوعات ممنوع‌شده پرداخت.
verb - transitive
ممنوع کردن، قدغن کردن، حرام کردن
- He tabooed the use of smartphones at the dinner table.
- او استفاده از تلفن‌های هوشمند را در میز شام قدغن کرد.
- The community tabooed any mention of mental health issues.
- جامعه هرگونه اشاره به مسائل مربوط به سلامت روان را ممنوع کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد taboo

  1. adjective not allowed, permitted
    Synonyms: anathema, banned, beyond the pale, disapproved, forbidden, frowned on, illegal, off limits, outlawed, out of bounds, prohibited, proscribed, reserved, restricted, ruled out, unacceptable, unmentionable, unthinkable
    Antonyms: acceptable, allowed, mentionable, ok
  2. noun something not allowed, permitted
    Synonyms: anathema, ban, disapproval, don’t, forbiddance, inhibition, interdict, law, limitation, no-no, prohibition, proscription, regulation, religious convention, reservation, restraint, restriction, sanction, social convention, stricture, superstition, thou-shalt-not
    Antonyms: allowance, mentionable

ارجاع به لغت taboo

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «taboo» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/taboo

لغات نزدیک taboo

پیشنهاد بهبود معانی