امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Acceptable

əkˈseptəbl əkˈseptəbl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more acceptable
  • صفت عالی:

    most acceptable

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B1
پذیرفتنی، قابل‌ پذیرش، پذیرا، پسندیده، قابل‌ قبول، مقبول

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- an acceptable offer
- پیشنهاد قابل‌ قبول
- The terms of the contract are acceptable to us.
- شرایط قرارداد از نظر ما قابل قبول است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد acceptable

  1. adjective satisfactory, agreeable
    Synonyms:
    adequate admissible all right A-OK average big common cooking with gas cool copacetic decent delightful fair hep hip hunky-dory in the swim kosher large okay on the ball on the beam passable peachy keen pleasant pleasing respectable right on standard sufficient swell tolerable trendy unexceptional unobjectionable up to code up to snuff welcome
    Antonyms:
    disagreeable disturbing unacceptable unsatisfactory unwelcome

لغات هم‌خانواده acceptable

ارجاع به لغت acceptable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «acceptable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/acceptable

لغات نزدیک acceptable

پیشنهاد بهبود معانی