با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Acceptable

əkˈseptəbl əkˈseptəbl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more acceptable
  • صفت عالی:

    most acceptable

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B1
پذیرفتنی، قابل‌ پذیرش، پذیرا، پسندیده، قابل‌ قبول، مقبول

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- an acceptable offer
- پیشنهاد قابل‌ قبول
- The terms of the contract are acceptable to us.
- شرایط قرارداد از نظر ما قابل قبول است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد acceptable

  1. adjective satisfactory, agreeable
    Synonyms: adequate, admissible, all right, A-OK, average, big, common, cooking with gas, cool, copacetic, decent, delightful, fair, hep, hip, hunky-dory, in the swim, kosher, large, okay, on the ball, on the beam, passable, peachy keen, pleasant, pleasing, respectable, right on, standard, sufficient, swell, tolerable, trendy, unexceptional, unobjectionable, up to code, up to snuff, welcome
    Antonyms: disagreeable, disturbing, unacceptable, unsatisfactory, unwelcome

لغات هم‌خانواده acceptable

ارجاع به لغت acceptable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «acceptable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/acceptable

لغات نزدیک acceptable

پیشنهاد بهبود معانی