با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Hunky-dory

    ˌhʌŋki ˈdɔːri ˌhʌŋki ˈdɔːri
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective informal
    قدیمی رضایت‌بخش، خوب

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - I thought everything was hunky-dory, but then I discovered a major mistake in my calculations.
    - فکر می‌کردم همه‌چیز رضایت‌بخش است اما بعداً متوجه اشتباه بزرگی در برآوردهایم شدم.
    - Everything is going to be hunky-dory again.
    - دوباره همه‌ چیز خوب خواهد شد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد hunky-dory

    1. adjective Being satisfactory or in satisfactory condition
      Synonyms: all right, fine, ok, okay

    ارجاع به لغت hunky-dory

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «hunky-dory» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hunky-dory

    لغات نزدیک hunky-dory

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند