(در گفتوگو) صحیح، بسیار خوب، بیعیب، حتمی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
You are doing all right.
کار شما رضایتبخش است.
That job is all right for me.
آن شغل برای من خوب است.
He fell down the stairs but he is all right.
از پلهها افتاد؛ ولی سالم ماند.
All right, I agree.
بسیار خوب موافقم.
He is the one who stole the money all right!
مسلماً او همان کسی است که پولها را دزدیده است!
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «all right» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/all right