با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Acceptably

    əkˈseptəbli əkˈseptəbli
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more acceptably

    • صفت عالی:

      most acceptably

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adverb
    به‌طور قابل‌قبول، به‌طور پذیرفتنی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - The Apple Watch’s heart rate sensor is acceptably accurate, according to a Stanford study.
    - بر اساس پژوهش دانشگاه استنفورد، سنسور ضربان قلب اپل واچ به‌طور قابل‌قبولی دقیق است.
    - acceptably clean
    - تمیز به‌طور قابل‌قبول
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد acceptably

    1. adverb In an acceptable (but not outstanding) manner
      Synonyms: tolerably, so-so
      Antonyms: unacceptably

    لغات هم‌خانواده acceptably

    ارجاع به لغت acceptably

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «acceptably» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/acceptably

    لغات نزدیک acceptably

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار