گذشتهی ساده:
acceptedشکل سوم:
acceptedسومشخص مفرد:
accepts(هدیه، پیشنهاد یا دعوت) پذیرفتن، موافقت کردن، قبول کردن، قبول شدن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
They offered me a job and I accepted.
آنها به من پیشنهاد کار دادند و من هم قبول کردم.
He accepted the invitation to stay with us.
او دعوت به ماندن با ما را پذیرفت.
He accepted my offer.
پیشنهاد مرا پذیرفت.
accept a gift
پذیرفتن یک هدیه
تن دادن، زیر بار رفتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
These people will never accept surrender.
این مردم هرگز تن به تسلیم در نخواهند داد.
اذعان کردن، تصدیق کردن، قبول داشتن
Finally, he accepted his guilt.
بالأخره گناه خود را تصدیق کرد.
پسندیدن
قبولی برات را نوشتن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «accept» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/accept