گذشتهی ساده:
compliedشکل سوم:
compliedسومشخص مفرد:
compliesوجه وصفی حال:
complyingپیروی کردن، تبعیت کردن، اطاعت کردن، متابعت کردن، پذیرفتن، اجابت کردن (مقررات یا خواستههای دیگران و غیره)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The company had no choice but to comply with the new tax laws.
این شرکت چارهای جز پیروی از قوانین مالیاتی جدید نداشت.
The driver chose not to comply with the traffic laws.
راننده تصمیم گرفت از قوانین راهنمایی و رانندگی پیروی نکند.
He complied with all of the regulations.
او از همهی مقررات تبعیت کرد.
گذشتهی ساده comply در زبان انگلیسی complied است.
شکل سوم comply در زبان انگلیسی complied است.
وجه وصفی حال comply در زبان انگلیسی complying است.
سومشخص مفرد comply در زبان انگلیسی complies است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «comply» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/comply