فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Accede

əkˈsiːd / / æk- əkˈsiːd / / æk-
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    acceded
  • شکل سوم:

    acceded
  • سوم‌شخص مفرد:

    accedes
  • وجه وصفی حال:

    acceding

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive
دست یافتن، رسیدن، راه یافتن، نائل شدن، نزدیک شدن، موافقت کردن، رضایت دادن، تن در دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- He acceded to the governorship.
- او به مقام فرمانداری رسید.
- He acceded to their request.
- به درخواست آن‌ها تن در داد.
- They were invited to accede to the treaty.
- از آن‌ها دعوت شد که به قرارداد بپیوندند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد accede

  1. verb agree or consent
    Synonyms:
    agree allow permit accept grant admit assent endorse comply concur yield go along with cooperate concede okay acquiesce let play ball give the green light enter into be game for cave in subscribe give the go-ahead refuse cry uncle fold roll over and play dead throw in the towel
    Antonyms:
    deny refuse protest denounce demur condemn

ارجاع به لغت accede

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «accede» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/accede

لغات نزدیک accede

پیشنهاد بهبود معانی