امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Cooperate

koʊˈɑːpəreɪt kəʊˈɒpəreɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    cooperated
  • شکل سوم:

    cooperated
  • سوم‌شخص مفرد:

    cooperates
  • وجه وصفی حال:

    cooperating

توضیحات

حالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی co-operate است.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive B2
(برای یک هدف خاص) همکاری کردن، همیاری کردن، با هم کار کردن، همدستی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- If everyone cooperates, we will succeed.
- اگر همه همکاری کنند، موفق خواهیم شد.
- We intend to co-operate fully with the police.
- ما در نظر داریم با پلیس کاملاً همکاری کنیم.
- He refused to cooperate.
- حاضر به همکاری نشد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cooperate

  1. verb aid, assist
    Synonyms:
    abet advance agree back up band befriend be in cahoots chip in coadjute coincide collaborate combine comply with concert concur conduce conspire contribute coordinate espouse forward further go along with help join forces join in league lend a hand participate partner pitch in play ball pool resources pull together second share in show willingness side with stick together succor take part unite uphold work side by side work together
    Antonyms:
    block delay disturb encumber handicap hinder impede obstruct prevent stop
  1. adjective assisting
    Synonyms:
    agreeing collaborating cooperative helping

لغات هم‌خانواده cooperate

  • verb - intransitive
    cooperate

ارجاع به لغت cooperate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cooperate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cooperate

لغات نزدیک cooperate

پیشنهاد بهبود معانی