گذشتهی ساده:
succoredشکل سوم:
succoredسومشخص مفرد:
succorsوجه وصفی حال:
succoringدر انگلیسی بریتانیایی بهجای succor از succour استفاده میشود.
همچنین در انگلیسی بریتانیایی میتوان از succoured بهجای succored، از succouring بهجای succoring و از succours بهجای succors استفاده کرد.
انگلیسی آمریکایی ادبی یاری، کمک، مدد، معاضدت
They came to our succor.
آنان به کمک ما آمدند.
Religion was their only succor.
مذهب تنها کمک آنان بود.
انگلیسی آمریکایی ادبی کمک کردن، یاری رساندن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The volunteers rushed to succor the victims of the disaster.
داوطلبان برای کمک کردن به قربانیان فاجعه شتافتند.
The charity aims to succor the homeless by providing food and shelter.
هدف این موسسهی خیریه یاری رساندن به بیخانمانها با تهیهی غذا و سرپناه است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «succor» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/succor