با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Abet

əˈbet əˈbet
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    abetted
  • شکل سوم:

    abetted
  • سوم‌شخص مفرد:

    abets
  • وجه وصفی حال:

    abetting

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb
برانگیختن، جرئت دادن، تربیت کردن، تشویق (به عمل بد) کردن، تشویق، تقویت، ترغیب (به کار بد)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- aiding and abetting the enemy
- کمک و همدستی با دشمن
adverb
حقوق معاونت کردن (درجرم)
- to abet the commission of a crime
- در ارتکاب جرم شریک بودن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد abet

  1. verb assist, help in wrongdoing
    Synonyms: advocate, back, condone, egg on, encourage, endorse, goad, incite, instigate, prod, promote, provoke, sanction, spur, support, urge
    Antonyms: counter, deter, discourage, frustrate, hinder, hurt, impede, obstruct, resist

Collocations

  • aid and abet

    مباشرت و مشارکت (در ارتکاب جرم)

Idioms

  • aid and abet

    مباشرت و مشارکت (در ارتکاب جرم)

ارجاع به لغت abet

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «abet» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/abet

لغات نزدیک abet

پیشنهاد بهبود معانی