فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Abet

əˈbet əˈbet

گذشته‌ی ساده:

abetted

شکل سوم:

abetted

سوم‌شخص مفرد:

abets

وجه وصفی حال:

abetting

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb

برانگیختن، جرئت دادن، تربیت کردن، تشویق (به عمل بد) کردن، تشویق، تقویت، ترغیب (به کار بد)

aiding and abetting the enemy

کمک و همدستی با دشمن

adverb

حقوق معاونت کردن (درجرم)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی حقوق

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

to abet the commission of a crime

در ارتکاب جرم شریک بودن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد abet

  1. verb assist, help in wrongdoing
    Synonyms:
    support encourage promote back urge instigate provoke incite spur prod goad endorse condone sanction advocate
    Antonyms:
    discourage hinder impede obstruct deter resist frustrate hurt

Collocations

aid and abet

مباشرت و مشارکت (در ارتکاب جرم)

Idioms

aid and abet

مباشرت و مشارکت (در ارتکاب جرم)

ارجاع به لغت abet

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «abet» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/abet

لغات نزدیک abet

پیشنهاد بهبود معانی