گذشتهی ساده:
abettedشکل سوم:
abettedسومشخص مفرد:
abetsوجه وصفی حال:
abettingبرانگیختن، جرئت دادن، تربیت کردن، تشویق (به عمل بد) کردن، تشویق، تقویت، ترغیب (به کار بد)
aiding and abetting the enemy
کمک و همدستی با دشمن
حقوق معاونت کردن (درجرم)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی حقوق
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to abet the commission of a crime
در ارتکاب جرم شریک بودن
مباشرت و مشارکت (در ارتکاب جرم)
مباشرت و مشارکت (در ارتکاب جرم)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «abet» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/abet