گذشتهی ساده:
promotedشکل سوم:
promotedسومشخص مفرد:
promotesوجه وصفی حال:
promotingتبلیغ کردن (محصول)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
The company hired a marketing team to promote their new product.
این شرکت یک تیم بازاریابی را برای تبلیغ محصول جدید خود استخدام کرد.
We are looking for innovative ways to promote our brand in the competitive market.
ما بهدنبال راههای نوآورانه برای تبلیغ برند خود در بازار رقابتی هستیم.
گسترش دادن، ترویج کردن، گستراندن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
in order to promote world peace
به منظور گسترش صلح جهانی
We are trying to promote higher education.
ما میکوشیم که آموزش عالی را گسترش بدهیم.
ترفیع دادن به، ارتقا دادن (درجه و رتبه و غیره)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
He was promoted to foremanship.
او را به مقام سرکارگری ترفیع دادند.
The officer was promoted.
به افسر ترفیع داده شد.
انگلیسی بریتانیایی ورزش صعود کردن
The football team was promoted to the Premier League after a successful season.
این تیم فوتبال پس از یک فصل موفق به لیگ برتر صعود کرد.
The team's outstanding performance helped promote them to the next division.
عملکرد فوقالعادهی این تیم به صعود آنها به دستهی بعدی کمک کرد.
انگلیسی آمریکایی ارتقا دادن، از ... به ... بردن (دانشآموز) (از یک پایه به پایهی بالاتر) (اغلب بهصورت مجهول میآید)
The diligent student was promoted to the next grade.
دانشآموز کوشا را به پایهی بعدی ارتقا دادند.
The school decided to promote the top-performing student from fourth grade to fifth grade.
مدرسه تصمیم گرفت دانشآموز با عملکرد برتر را از پایهی چهارم به پایهی پنجم ببرد.
ورزش ارتقا دادن (مهرهی پیاده) (در شطرنج)
In order to win the game, I must promote my pawn to a queen.
برای برنده شدن در بازی، باید پیادهام را به وزیر ارتقا دهم.
After careful planning, I was able to promote my pawn to a knight.
پس از برنامهریزی دقیق، توانستم پیادهام را به اسب ارتقا دهم.
انگلیسی آمریکایی به دست آوردن (چیزی) (با روشهای حیلهگرانه و غیره)
He managed to promote his competitor's trade secrets.
او موفق شد اسرار تجاری رقیب خود را به دست بیاورد.
He always finds a way to promote free snacks from the vending machine.
او همیشه راهی برای به دست آوردن تنقلات رایگان از دستگاه فروش خودکار پیدا میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «promote» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/promote