آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Ennoble

ɪˈnoʊbl ɪˈnəʊbl

معنی ennoble | جمله با ennoble

verb - transitive

شریف گردانیدن، شرافت دادن، بلندکردن، تجلیل کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

Participation in the sorrows and joys of the natives was an ennobling experience for us.

شرکت در غم و شادی بومیان برای ما تجربه‌ی منزه‌کننده‌ای بود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد ennoble

  1. verb honor
    Synonyms:

ارجاع به لغت ennoble

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ennoble» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ennoble

لغات نزدیک ennoble

پیشنهاد بهبود معانی