با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Ennoble

ɪˈnoʊbl ɪˈnəʊbl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive
شریف گردانیدن، شرافت دادن، بلندکردن، تجلیل کردن
- Participation in the sorrows and joys of the natives was an ennobling experience for us.
- شرکت در غم و شادی بومیان برای ما تجربه‌ی منزه‌کننده‌ای بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ennoble

  1. verb honor
    Synonyms: exalt, dignify, praise

ارجاع به لغت ennoble

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ennoble» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ennoble

لغات نزدیک ennoble

پیشنهاد بهبود معانی