با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉
شرکت در نظرسنجی

    Enmity

    ˈenməti ˈenməti
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun
    دشمنی، خصومت، عداوت، نفرت، کینه
    - the long-standing enmity between those two families
    - دشمنی دیرین میان آن دو خانواده
    - I feel no enmity toward him.
    - نسبت به او احساس کینه ندارم.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد enmity

    1. noun hatred, animosity
      Synonyms: acrimony, alienation, animus, antagonism, antipathy, aversion, bad blood, bitterness, daggers, detestation, dislike, hate, hostility, ill will, loathing, malevolence, malice, malignancy, malignity, rancor, spite, spleen, uncordiality, unfriendliness, venom
      Antonyms: affinity, fellowship, friendship, good will, kindness, love

    ارجاع به لغت enmity

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «enmity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/enmity

    لغات نزدیک enmity

    پیشنهاد بهبود معانی