امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Spite

spaɪt spaɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    spited
  • شکل سوم:

    spited
  • سوم‌شخص مفرد:

    spites
  • وجه وصفی حال:

    spiting
  • شکل جمع:

    spites

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable B1
لج، کینه، بغض، بدخواهی، غرض

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- to say something out of spite
- از روی غرض حرفی را زدن
- We attacked in spite of the enemy's superior strength.
- علیرغم نیروی برتر دشمن (به آن‌ها) حمله کردیم.
verb - transitive
کینه ورزیدن، بر سر لج آوردن
- The children were ready to spite their elders.
- بچه‌ها مشتاق بودند بزرگترهایشان را بر سر لج بیاورند.
- He spoke loudly to spite me.
- از لج من بلند‌بلند حرف می‌زد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد spite

  1. noun hateful feeling
    Synonyms:
    animosity antipathy bad blood contempt despite enmity gall grudge harsh feeling hate hatred ill will malevolence malice maliciousness malignity peeve pique rancor resentment revenge spitefulness spleen umbrage vengeance vengefulness venom vindictiveness
    Antonyms:
    liking love loving
  1. verb offend, hurt
    Synonyms:
    annoy begrudge beset crab cramp style discomfit gall get even grudge hang up harass harm injure louse up needle nettle persecute pique provoke put out upset the apple cart vex
    Antonyms:
    forgive help love please

Idioms

ارجاع به لغت spite

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «spite» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/spite

لغات نزدیک spite

پیشنهاد بهبود معانی