فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Grudge

ɡrʌdʒ ɡrʌdʒ

گذشته‌ی ساده:

grudged

شکل سوم:

grudged

سوم‌شخص مفرد:

grudges

وجه وصفی حال:

grudging

شکل جمع:

grudges

توضیحات:

همچنین در معنی اول و دوم می‌توان از begrudge به‌جای grudge استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

کینه، دشمنی، پدرکشتگی، عداوت، غرض، بیزاری، خشم، نفرت

He has a grudge against me.

او با من پدرکشتگی دارد.

She held a grudge against him for years.

سال‌ها از او کینه داشت.

verb - transitive

بخل ورزیدن، حرص خوردن، ناراضی بودن، بی‌میل بودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

He grudged his dog its food.

او با بی‌میلی به سگش خوراک می‌داد.

I grudged the effort required to help with the tedious task.

من از تلاشی که برای کمک به این کار طاقت‌فرسا لازم بود، ناراضی بودم.

verb - transitive

حسودی کردن، حسادت ورزیدن، غبطه خوردن، رشک ورزیدن

to grudge a person his success

نسبت به کامیابی کسی رشک ورزیدن

He grudged his neighbor's success, believing he had cheated to get ahead.

او به موفقیت همسایه‌اش حسودی می‌کرد و معتقد بود که برای پیشرفت تقلب کرده است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد grudge

  1. noun hard feelings
    Synonyms:
    dislike hate hatred bitterness resentment animus enmity ill will malice spite animosity antipathy aversion bad blood malevolence venom rancor spitefulness spleen grievance injustice injury pique peeve pet peeve bone to pick malignancy maliciousness
    Antonyms:
    favor forgiveness good will
  1. verb feel resentful; give unwillingly
    Synonyms:
    resent envy complain begrudge mind refuse deny be reluctant hold back pinch be stingy stint covet
    Antonyms:
    forgive favor

Idioms

bear a grudge against someone

از کسی کینه به دل گرفتن، از کسی کینه داشتن، با کسی خصومت داشتن، با کسی خرده‌حساب داشتن، غیظ کسی را داشتن

owe (someone) a grudge

غیظ کسی را داشتن، (نسبت به کسی) غرض داشتن، عداوت داشتن، خرده حساب داشتن

ارجاع به لغت grudge

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «grudge» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/grudge

لغات نزدیک grudge

پیشنهاد بهبود معانی