با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Covet

ˈkʌvɪt ˈkʌvɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    coveted
  • شکل سوم:

    coveted
  • سوم‌شخص مفرد:

    covets
  • وجه وصفی حال:

    coveting

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
میل به تملک چیزی کردن، طمع به چیزی داشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- to covet others' belongings
- چشم طمع به مال دیگران داشتن
- Do not covet your neighbor's wife!
- به زن همسایه با نظر بد نگاه مکن!
verb - intransitive
خواهان بودن، خواستن، طلب کردن
- She won a prize that many had coveted.
- او برنده‌ی جایزه‌ای شد که خیلی‌ها سخت خواهانش بودند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد covet

  1. verb desire strongly
    Synonyms: aspire to, begrudge, choose, crave, desiderate, envy, fancy, hanker for, have eye on, have hots for, itch for, long for, lust after, spoil for, thirst for, want, wish for, yearn for, yen for
    Antonyms: abjure, be generous, give, not want

ارجاع به لغت covet

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «covet» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/covet

لغات نزدیک covet

پیشنهاد بهبود معانی