گذشتهی ساده:
begrudgedشکل سوم:
begrudgedسومشخص مفرد:
begrudgesوجه وصفی حال:
begrudgingغرولند کردن، غبطه خوردن، مضایقه کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to begrudge others' wealth
به ثروت دیگران غبطه خوردن
He begrudges her every cent.
از دادن یک شاهی به او مضایقه میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «begrudge» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/begrudge