گذشتهی ساده:
resentedشکل سوم:
resentedسومشخص مفرد:
resentsوجه وصفی حال:
resentingمنزجر شدن از، رنجیدن از، خشمگین شدن از، اظهار تنفر کردن از، اظهار رنجش کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I resent what you said about my sister.
از آنچه که دربارهی خواهرم گفتی دلخور شدم.
Homa resents having to live with her mother-in-law.
هما خوش ندارد که با مادر شوهرش زندگی کند.
He resents you because you are frank.
چون رکگو هستی، با تو بد است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «resent» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/resent