با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Resent

rɪˈzent rɪˈzent
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    resented
  • شکل سوم:

    resented
  • سوم شخص مفرد:

    resents
  • وجه وصفی حال:

    resenting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - transitive
    منزجر شدن از، رنجیدن از، خشمگین شدن از، اظهار تنفر کردن از، اظهار رنجش کردن
    • - I resent what you said about my sister.
    • - از آنچه که درباره‌ی خواهرم گفتی دلخور شدم.
    • - Homa resents having to live with her mother-in-law.
    • - هما خوش ندارد که با مادر شوهرش زندگی کند.
    • - He resents you because you are frank.
    • - چون رک‌گو هستی، با تو بد است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد resent

  1. verb be angry about
    Synonyms: bear a grudge, begrudge, be in a huff, be insulted, be offended by, be put off by, be rubbed wrong way, be vexed, dislike, feel bitter, feel sore, frown at, get nose out of joint, grudge, harbor a grudge, have hard feelings, object to, take amiss, take as an insult, take exception, take offense, take umbrage
    Antonyms: be happy, like, love

ارجاع به لغت resent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «resent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/resent

لغات نزدیک resent

پیشنهاد بهبود معانی