گذشتهی ساده:
resembledشکل سوم:
resembledسومشخص مفرد:
resemblesوجه وصفی حال:
resemblingشباهت داشتن، شبیه بودن، مانستن، مانند بودن، همانند بودن
The two brothers resemble each other.
دو برادر با هم شباهت دارند.
She resembles her father.
به پدرش رفته است (شبیه است).
قدیمی تشبیه کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The painting is said to resemble a famous masterpiece by Van Gogh.
گفته میشود این نقاشی شاهکار معروف ون گوگ را تشبیه کرده است.
The actor's performance resembled that of a well-known Hollywood star.
اجرای این بازیگر یک ستارهی سرشناس هالیوود را تشبیه کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «resemble» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/resemble