گذشتهی ساده:
simulatedشکل سوم:
simulatedسومشخص مفرد:
simulatesوجه وصفی حال:
simulatingصوری، وانمود کردن، به خود بستن، مانند بودن، تقلیدکردن، شباهت داشتن به
شبیه سازی کردن، تشبیه کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to simulate interest
تظاهر به علاقهمندی کردن
an insect simulating a leaf
حشرهای که خود را همگون برگ میکند (بهصورت برگ درمیآورد)
simulated fur
خز مصنوعی
a simulated attack
حملهی ساختگی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «simulate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/simulate