وانمود کردن، بهخود بستن، جعل کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She feigned herself to be sick.
او خود را به مریضی زد.
to feign a limp
خود را به شلی زدن
She feigned to be asleep.
وانمود کرد که خواب است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «feign» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/feign