آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Put On

American: pʊtˈɑːn British: pʊtɒn

معنی put on

phrasal verb

وانمود کردن، به خود بستن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
phrasal verb

به‌ کار انداختن، اعمال کردن، به‌ کار گماردن

phrasal verb

(وزن) اضافه کردن

phrasal verb

مبالغه کردن، گزافه‌گویی کردن، غلو کردن، اغراق کردن

phrasal verb

انجام دادن، اجرا کردن

phrasal verb

دست انداختن

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد put on

  1. verb pretend
    Antonyms:
    be truthful
  1. verb stage a performance

ارجاع به لغت put on

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «put on» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/put on

لغات نزدیک put on

پیشنهاد بهبود معانی