فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Half-breed

ˈhæfbriːd ˈhɑːfbriːd

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective noun countable

دورگه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The half-breed horse displayed the strength and agility of its Arabian and Thoroughbred lineage.

این اسب دورگه قدرت و چابکی نژاد عربی و اصیل خود را به نمایش گذاشت.

The town's residents were initially skeptical of the half-breed newcomer.

ساکنان شهر در ابتدا به این دورگه‌ی تازه‌وارد بدبین بودند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد half-breed

  1. noun mixed creation
    Synonyms:
    combination blend hybrid cross amalgam medley hodgepodge mishmash conglomeration cross-breed mutt mélange mule miscegnation

ارجاع به لغت half-breed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «half-breed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/half-breed

لغات نزدیک half-breed

پیشنهاد بهبود معانی