این لغت در حالت صفت (adjective) در معنای اول به شکل half-blooded نیز نوشته میشود ولی شکل نوشتاری half-blood رایج است.
شکل نوشتاری این لغت در حالت اسم (Noun): half blood
دورگه (انسان یا حیوان)
The half-blood child had a unique combination of physical features from both of their parents.
کودک دورگه ترکیب منحصربهفردی از ویژگیهای فیزیکی پدر و مادر خود داشت.
The half-blooded horse had the strength and endurance of its thoroughbred lineage.
این اسب دورگه قدرت و استقامت تبار اصیل خود را داشت.
As a half-blood, she struggled to fit in with either side of her family.
او به عنوان یک دورگه، تلاش میکرد تا با هر دو سمت خانوادهاش خودش را سازگار کند.
ناتنی (خواهر یا برادر)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He is my half-blood brother.
او برادر ناتنی من است.
I hate my half-blood sister.
از خواهر ناتنیام متنفرم.
برادر ناتنی، خواهر ناتنی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «half-blood» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/half-blood