آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۸ آذر ۱۴۰۴

    Hybrid

    ˈhaɪbrɪd ˈhaɪbrɪd

    شکل جمع:

    hybrids

    معنی hybrid | جمله با hybrid

    noun countable

    زیست‌شناسی جانور دورگه، گیاه پیوندی، موجود هیبرید

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی زیست‌شناسی

    مشاهده

    At the zoo, we saw an animal that looked like a hybrid of a zebra and a donkey.

    در باغ‌وحش حیوانی دیدیم که شبیه دورگه‌ای حاصل از ترکیب گورخر و الاغ بود.

    The breeder introduced a new hybrid that grows faster than both of its parent plants.

    پرورش‌دهنده، گیاه پیوندی جدیدی معرفی کرد که از هر دو گیاه والد خود سریع‌تر رشد می‌کند.

    noun countable

    ترکیب، آمیخته

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    Her writing style is a curious hybrid of humor and scientific analysis.

    سبک نوشتاری او آمیخته‌ای عجیب از طنز و تحلیل علمی است.

    This course offers a hybrid of online learning and in-person workshops.

    این دوره، ترکیبی از یادگیری آنلاین و کارگاه‌های حضوری ارائه می‌دهد.

    noun countable

    مکانیک خودروی هیبریدی (با موتور ترکیبی بنزینی و برقی)

    The government offers tax incentives to people who buy hybrids.

    دولت برای افرادی که خودروهای هیبریدی می‌خرند مشوق‌های مالیاتی ارائه می‌دهد.

    This new hybrid can travel up to 50 kilometers on electricity alone.

    این خودروی هیبریدی جدید می‌تواند تا ۵۰ کیلومتر تنها با برق حرکت کند.

    noun countable

    دوچرخه‌ی هیبریدی، دوچرخه‌ی چندمنظوره

    همچنین می‌توان از hybrid bike استفاده کرد.

    If you want one bike for different terrains, a hybrid is the most practical option.

    اگر دوچرخه‌ای برای زمین‌های مختلف می‌خواهید، دوچرخه‌ی هیبریدی عملی‌ترین گزینه است.

    Hybrid bicycles combine the comfort of road bikes with the durability of mountain bikes.

    دوچرخه‌های هیبریدی راحتی دوچرخه‌های جاده‌ای را با دوام دوچرخه‌های کوهستان ترکیب می‌کنند.

    adjective

    ترکیبی، آمیخته، هیبریدی

    Her new book is a hybrid work that mixes biography with philosophical reflection.

    کتاب جدید او اثری ترکیبی است که زندگی‌نامه را با تأملات فلسفی می‌آمیزد.

    Their marketing strategy is a hybrid approach that merges online advertising with street campaigns.

    استراتژی بازاریابی آن‌ها رویکردی هیبریدی است که تبلیغات آنلاین را با کمپین‌های خیابانی ادغام می‌کند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a hybrid society

    جامعه‌ی چندگونه‌ای

    adjective

    زیست‌شناسی دورگه، هیبریدی، پیوندی

    Hybrid animals can sometimes exhibit traits that are stronger than those of either parent.

    جانوران دورگه گاهی ویژگی‌هایی نشان می‌دهند که از هر یک از والدین قوی‌تر است.

    This hybrid plant grows faster and survives harsh climates better than its parent plants.

    این گیاه پیوندی سریع‌تر رشد می‌کند و نسبت به گیاهان والد خود در آب‌وهوای سخت دوام بیشتری دارد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    hybrid corn

    ذرت دورگه

    a hybrid fruit

    میوه پیوندی

    adjective

    مکانیک هیبریدی (خودروی برقی‌بنزینی)

    Many cities are encouraging drivers to buy hybrid models to reduce air pollution.

    بسیاری از شهرها رانندگان را تشویق می‌کنند مدل‌های هیبریدی بخرند تا آلودگی هوا کاهش یابد.

    Hybrid cars switch between electric power and petrol to improve fuel efficiency.

    خودروهای هیبریدی برای افزایش بهره‌وری سوخت بین برق و بنزین جابه‌جا می‌شوند.

    adjective

    کسب‌وکار هیبریدی، ترکیبی (حضوری‌آنلاین)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کسب‌وکار

    مشاهده

    Hybrid meetings make it possible for participants to join either in person or through video conferencing.

    جلسات هیبریدی این امکان را فراهم می‌کنند که شرکت‌کنندگان هم حضوری و هم از طریق ویدئوکنفرانس حضور داشته باشند.

    Many companies now use a hybrid work model that allows employees to split their time between home and the office.

    بسیاری از شرکت‌ها اکنون از مدل کاری هیبریدی استفاده می‌کنند که به کارکنان اجازه می‌دهد زمان خود را بین خانه و دفتر تقسیم کنند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد hybrid

    1. noun composite, mixture
      Synonyms:
      combination compound mixture cross mongrel amalgam crossbreed mule half-breed half-blood half-caste miscegenation incross outcross
      Antonyms:
      pure unmixed homogeneous purebred thoroughbred pedigreed

    Collocations

    hybrid car

    ماشین هیبریدی

    سوال‌های رایج hybrid

    شکل جمع hybrid چی میشه؟

    شکل جمع hybrid در زبان انگلیسی hybrids است.

    ارجاع به لغت hybrid

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «hybrid» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hybrid

    لغات نزدیک hybrid

    • - hyaluronic acid
    • - hyaluronidase
    • - hybrid
    • - hybrid car
    • - hybrid tea
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    scopolamine hysteric hysterics organic thematic think twice thirster thought-provoking thoughtfulness through throw a tantrum throw in the towel hospitality huge effect hugo فانوس‌ماهی زمردماهی شش‌ماهی لای‌ماهی صحنه‌آرایی صحه صداع صدمه مصدوم ضخیم ضخامت طرز تلفظ مرغوبیت راغب
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.