امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Mule

mjuːl mjuːl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    mules

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun
قاطر، استر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
noun
(مجازی، محاوره) آدم یک‌دنده، آدم لجباز
- (as) obstinate/stubborn as a mule
- خیلی کله‌شق، خیلی یک‌دنده، کله‌خر، بی‌مخ، مثل قاطر
noun
دمپایی، سرپایی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mule

  1. noun The hybrid offspring of a donkey and a horse; esp., the offspring of a jackass and a mare: mules are nearly always sterile
    Synonyms:
    donkey burro hinny jackass ass crossbreed jenny scuff hinney army mule hybrid Missouri mule jack slipper spinner

ارجاع به لغت mule

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mule» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mule

لغات نزدیک mule

پیشنهاد بهبود معانی