به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Mulch

mʌltʃ mʌltʃ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun verb - transitive
    کودگیاهی، پهن، کودگیاهی دادن
    • - to mulch an orchard
    • - باغ میوه را با لاشبرگ کود دادن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد mulch

  1. noun
    Synonyms: compost, manure, litter, straw

ارجاع به لغت mulch

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mulch» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mulch

لغات نزدیک mulch

پیشنهاد بهبود معانی