آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۶ شهریور ۱۴۰۳

    Straw

    strɒː strɔː

    شکل جمع:

    straws

    معنی straw | جمله با straw

    noun uncountable C1

    کاه، حصیر، پوشال، خس

    The horse happily munched on the straw in its stall.

    اسب باخوش‌حالی از کاهی که در طویله‌اش بود، می‌خورد.

    a straw-filled mattress

    تشک پرشده از کاه

    noun countable C2

    نی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    to drink milk through a straw

    با نی شیر نوشیدن

    I prefer to use a metal straw to reduce waste.

    من ترجیح می‌دهم از نی فلزی برای کاهش مواد دورریختنی استفاده کنم.

    adjective noun countable uncountable

    (الیاف) حصیری، قیطان، ساخته‌شده از نی

    She carefully wove a colorful straw hat for the summer.

    او به‌دقت یک کلاه حصیری رنگارنگ برای تابستان بافت.

    The artisan expertly braided the straw to create a beautiful basket.

    استاد به‌طرز ماهرانه‌ای نی را بافت تا یک سبد زیبا ایجاد کند.

    adjective noun countable

    (چیزی) کم‌ارزش، بی‌اهمیت، (مجازاً) پشیز

    I don't care a straw.

    اصلاً به آن چیز کم‌ارزش اهمیت نمی‌دهم.

    His opinion is not worth a straw.

    عقیده‌ی او پشیزی هم نمی‌ارزد.

    adjective noun uncountable

    رنگ زرد کهربایی

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی رنگ

    مشاهده

    The walls of the cottage were painted in a warm, straw hue.

    دیوارهای کلبه با رنگی گرم و زرد کهربایی رنگ‌آمیزی شده بود.

    The wine had a straw hue, indicating its age.

    این شراب رنگ کهربایی داشت که نشان‌دهنده‌ی سن آن بود.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد straw

    1. noun a variable yellow tint; dull yellow, often diluted with white
      Synonyms:
      pale yellow ocher flaxen primrose hay wheat stubble chaff husk stalk stem fodder silage litter mulch shuck culm tatami platting sennet signal indication evidence attempt try anything be desperate make a hopeless attempt panic
    1. noun a thin paper or plastic tube used to suck liquids into the mouth
      Synonyms:
      drinking-straw
    1. verb spread by scattering ( is archaic)
      Synonyms:
      strew

    Idioms

    straw in the wind

    نشانه‌ای از آینده که احتمال دارد به وقوع بپیوندد، اشاره‌ای جزئی به تحولات احتمالی آینده

    grasp (or clutch or catch) at a straw

    به هر دری زدن، تلاش مذبوحانه کردن

    the last straw (that breaks the camel's back)

    آخرین کاه (که کمر شتر را می‌شکند)، رسیدن کارد به استخوان، تجاوز از حد

    make bricks without straw

    بدون وسایل لازم اقدام به کاری کردن

    not worth a damn (or a straw etc.)

    کاملاً بی‌ارزش

    Idioms بیشتر

    the last straw

    تیر خلاص، موردی که باعث می‌شود کارد به استخوان برسد (آخرین کار از مجموعه‌ای از کارها که دیگر برای فرد قابل‌ تحمل نیست و کاسه‌ی صبر او را لبریز می‌کند)

    سوال‌های رایج straw

    شکل جمع straw چی میشه؟

    شکل جمع straw در زبان انگلیسی straws است.

    ارجاع به لغت straw

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «straw» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/straw

    لغات نزدیک straw

    • - stravaig
    • - stravinsky
    • - straw
    • - straw boss
    • - straw color
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.