شکل جمع:
strawsکاه، حصیر، پوشال، خس
The horse happily munched on the straw in its stall.
اسب باخوشحالی از کاهی که در طویلهاش بود، میخورد.
a straw-filled mattress
تشک پرشده از کاه
نی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to drink milk through a straw
با نی شیر نوشیدن
I prefer to use a metal straw to reduce waste.
من ترجیح میدهم از نی فلزی برای کاهش مواد دورریختنی استفاده کنم.
(الیاف) حصیری، قیطان، ساختهشده از نی
She carefully wove a colorful straw hat for the summer.
او بهدقت یک کلاه حصیری رنگارنگ برای تابستان بافت.
The artisan expertly braided the straw to create a beautiful basket.
استاد بهطرز ماهرانهای نی را بافت تا یک سبد زیبا ایجاد کند.
(چیزی) کمارزش، بیاهمیت، (مجازاً) پشیز
I don't care a straw.
اصلاً به آن چیز کمارزش اهمیت نمیدهم.
His opinion is not worth a straw.
عقیدهی او پشیزی هم نمیارزد.
رنگ زرد کهربایی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی رنگ
The walls of the cottage were painted in a warm, straw hue.
دیوارهای کلبه با رنگی گرم و زرد کهربایی رنگآمیزی شده بود.
The wine had a straw hue, indicating its age.
این شراب رنگ کهربایی داشت که نشاندهندهی سن آن بود.
نشانهای از آینده که احتمال دارد به وقوع بپیوندد، اشارهای جزئی به تحولات احتمالی آینده
grasp (or clutch or catch) at a straw
به هر دری زدن، تلاش مذبوحانه کردن
the last straw (that breaks the camel's back)
آخرین کاه (که کمر شتر را میشکند)، رسیدن کارد به استخوان، تجاوز از حد
بدون وسایل لازم اقدام به کاری کردن
not worth a damn (or a straw etc.)
کاملاً بیارزش
تیر خلاص، موردی که باعث میشود کارد به استخوان برسد (آخرین کار از مجموعهای از کارها که دیگر برای فرد قابل تحمل نیست و کاسهی صبر او را لبریز میکند)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «straw» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/straw