با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Silage

ˈsaɪlɪdʒ ˈsaɪlɪdʒ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    silaged
  • شکل سوم:

    silaged
  • سوم شخص مفرد:

    silages
  • وجه وصفی حال:

    silaging

معنی

noun
علف تازه‌مانده، قصیل سبز
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد silage

  1. noun Fodder harvested while green and kept succulent by partial fermentation as in a silo
    Synonyms: ensilage

ارجاع به لغت silage

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «silage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/silage

لغات نزدیک silage

پیشنهاد بهبود معانی