فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Stubble

ˈstʌbl ˈstʌbl

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

آرایش و پیرایش ته‌ریش

a three-day (beard) stubble

ته‌ریشی سه‌روزه

His appearance was enhanced by his stubble.

قیافه‌اش با ته‌ریشش زیباتر شد.

noun uncountable

گیاه‌شناسی کلش (قسمت پایه‌ی گیاهان علفی که پس از برداشت در خاک باقی می‌ماند)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی گیاه‌شناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The golden stubble shimmered in the sunlight.

کلش طلایی زیر نور خورشید می‌درخشید.

She gathered up all of the leftover stubble.

او کل کلش‌های باقی‌مانده را جمع کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stubble

  1. noun material consisting of seed coverings and small pieces of stem or leaves that have been separated from the seeds
    Synonyms:
    straw chaff husk shuck stalk

ارجاع به لغت stubble

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stubble» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stubble

لغات نزدیک stubble

پیشنهاد بهبود معانی