آخرین به‌روزرسانی:

Husk

hʌsk hʌsk

گذشته‌ی ساده:

husked

شکل سوم:

husked

سوم‌شخص مفرد:

husks

وجه وصفی حال:

husking

شکل جمع:

husks

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive

پوست، سبوس، غلاف یا کاسه گل، حقه گل، بی‌سبوس کردن، بی‌پوشش کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

They used to husk corn by hand.

قبلاً پوست ذرت را با دست می‌کندند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد husk

  1. noun covering, case
    Synonyms:
    case skin shell outside bark hull rind pod chaff glume shuck aril
    Antonyms:
    core

سوال‌های رایج husk

گذشته‌ی ساده husk چی میشه؟

گذشته‌ی ساده husk در زبان انگلیسی husked است.

شکل سوم husk چی میشه؟

شکل سوم husk در زبان انگلیسی husked است.

شکل جمع husk چی میشه؟

شکل جمع husk در زبان انگلیسی husks است.

وجه وصفی حال husk چی میشه؟

وجه وصفی حال husk در زبان انگلیسی husking است.

سوم‌شخص مفرد husk چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد husk در زبان انگلیسی husks است.

ارجاع به لغت husk

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «husk» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/husk

لغات نزدیک husk

پیشنهاد بهبود معانی