گذشتهی ساده:
skinnedشکل سوم:
skinnedسومشخص مفرد:
skinsوجه وصفی حال:
skinningشکل جمع:
skinsپوست، جلد
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کاربردی فوق متوسط
It is not the color of skin that is important, it is personality.
رنگ پوست مهم نیست، شخصیت مهم است.
The human skin is composed of different layers.
پوست انسان از چند لایه تشکیل شده است.
the skin of a tree
پوست درخت
banana skin
پوست موز
orange skin
پوست پرتقال
skin lotion
کرم پوست
skin color
رنگ پوست
skin disease
بیماریهای پوستی
پوست حیوان
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
It takes twenty skins to make an overcoat.
برای درست کردن یک پالتو بیست تخته پوست لازم است.
The artisan used soft goat skin to craft a traditional drum.
هنرمند از پوست نرم بز برای ساختن طبل سنتی استفاده کرد.
pig skin
پوست خوک
پوسته، رویه، سطح بیرونی، روکش
The phone’s protective skin was scratched, but the device itself was fine.
رویهی محافظ گوشی خش افتاد، اما خود دستگاه سالم بود.
The skin of the drum must be tight to produce a clear sound.
سطح بیرونی طبل باید محکم باشد تا صدای شفافی تولید کند.
the metal skin of an aircraft
پوستهی فلزی هواپیما
the skin of an electric wire
روکش سیم برق
رویه، لایهی نازک، پوستهی نازک
As the soup cooled, a fatty skin formed on it.
آبگوشت که سرد شد، لایهای چرب روی آن تشکیل گردید.
If you leave the paint can open, a skin will form on it.
اگر قوطی رنگ را باز بگذاری، رویه میبندد.
تم، پوستهی گرافیکی
The new update includes several colorful skins for the home screen.
بهروزرسانی جدید، چند پوستهی رنگارنگ برای صفحهی اصلی ارائه میکند.
Gamers often download custom skins to personalize their devices.
گیمرها معمولاً تمهای سفارشی دانلود میکنند تا دستگاههایشان را شخصیسازی کنند.
اسکین (ظاهر شخصیت)
She unlocked a rare character skin after completing the final mission.
پساز تمام کردن مأموریت نهایی، اسکین نادری برای شخصیتش باز کرد.
The new season introduces ten exclusive skins that can only be earned through challenges.
فصل جدید، ده اسکین انحصاری معرفی میکند که فقط از طریق چالشها قابل بهدست آوردن هستند.
پوست کندن، لخت کردن
After catching the fish, he cleaned and skinned it before cooking.
پساز گرفتن ماهی، آن را تمیز کرد و قبلاز پختن، پوستش را گرفت.
Ali Akbar skinned the deer.
علیاکبر پوست آهو را کند.
The newspapers skinned him alive.
روزنامهها زندهزنده پوست او را کندند.
The child fell down and skinned his knee.
کودک افتاد و پوست زانویش ورآمد.
He skinned off his overcoat.
پالتو خود را کند.
He skinned the insulation from the wire.
او روکش سیم را کند.
to skin potatoes
پوست کندن سیبزمینی
(skin-) پوست (حیوان)
The cabin was decorated with deerskin blankets and handmade tools.
کلبه با پتوهای پوست گوزن و ابزارهای دستساز تزئین شده بود.
She carried a small snakeskin purse that matched her shoes.
او کیف کوچکی از پوست مار همراه داشت که با کفشهایش ست بود.
a wineskin
مشک شراب
پیوند پوست
پوست خشک
پوست چرب
پوست زبر/خشن
پوست حساس
پوست صاف
be no skin off one's back (or nose)
(عامیانه) عین خیال کسی نبودن، اصلاً به کسی آسیب نرساندن
با چنگ و دندان، با هزار ضرب و زور، با هزار بدبختی، با دشواری بسیار، بهسختی، (برنده یا کامیاب) با برتری ناچیز، با امتیاز کم
(عامیانه) کسی را آزردن یا خشمگین کردن، کلافه کردن
پوست کلفت (یا پوست نازک) بودن، دیررنج (یا زودرنج) بودن
(عامیانه) جان از مهلکه به در بردن، از خطر جستن، خود را نجات دادن
(عامیانه) 1- سخت مورد سرزنش یا انتقاد قرار دادن 2- سخت تنبیه کردن 3- سخت شکست دادن 4- زندهزنده پوست کسی را کندن
خیلی لاغر، (از لاغری) گوشت و استخوان
there are more ways than one to skin a cat
(این کار را) از چندین راه میتوان انجام داد، میتوان بامبول زد
makes one's skin (or flesh) crawl
آدم را مشمئز میکند، چندشآور است
make one's flesh (or skin) creep
مشمئز کردن، به چندش آوردن
(عامیانه) جان یا منافع خود را حفظ کردن
پوست کلفت داشتن، حساس نبودن نسبت به انتقاد، راحت با انتقاد کنار آمدن
گذشتهی ساده skin در زبان انگلیسی skinned است.
شکل سوم skin در زبان انگلیسی skinned است.
شکل جمع skin در زبان انگلیسی skins است.
وجه وصفی حال skin در زبان انگلیسی skinning است.
سومشخص مفرد skin در زبان انگلیسی skins است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «skin» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/skin