آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۷ تیر ۱۴۰۴

    Remove

    rɪˈmuːv rɪˈmuːv

    گذشته‌ی ساده:

    removed

    شکل سوم:

    removed

    سوم‌شخص مفرد:

    removes

    وجه وصفی حال:

    removing

    معنی remove | جمله با remove

    verb - intransitive verb - transitive B1

    برداشتن، از جا برداشتن، بلند کردن، رفع کردن، حذف کردن، دور کردن، برطرف کردن، بردن، برچیدن، زدودن

    Please, do not remove the chairs from this room.

    لطفاً صندلی‌ها را از این اتاق نبرید.

    This machine removes the fat from milk.

    این دستگاه چربی شیر را می‌گیرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    We must remove the causes of war.

    ما باید عوامل به‌وجود‌آورنده‌ی جنگ را از میان برداریم.

    He was removed and his body dumped in the river.

    او را کشتند و جسدش را به رودخانه انداختند.

    a liquid that removes clothes stains

    مایعی که لکه‌های لباس را پاک می‌کند

    to remove graffiti from city walls

    زدودن نوشته‌ها از دیوارهای شهر

    He was removed from his position as commander.

    از مقام فرماندهی خود معزول شد.

    They are refusing to remove the garbage.

    از بردن زباله‌ها امتناع می‌کنند.

    to remove troops to the front

    قشون را به جبهه انتقال دادن

    She removed the stamps from the envelope.

    تمبرها را از پاکت کند.

    I removed my overcoat.

    پالتو خود را درآوردم.

    Upon seeing the body, he removed his hat.

    با دیدن جسد کلاه خود را برداشت.

    I removed a book from the shelf.

    کتابی را از طاقچه برداشتم.

    She removed her hand from my shoulder.

    دستش را از روی شانه‌ام برداشت.

    noun countable

    عزل، رفع، برداشت، نقل مکان، جابجایی، انتقال

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    noun countable

    فاصله

    She is living at far remove from here.

    او در فاصله‌ی دوری از اینجا زندگی می‌کند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد remove

    1. verb lift or move object; take off, away
      Synonyms:
      raise eliminate dismiss discharge eject expel extract withdraw transfer transport delete efface erase discard abolish detach separate displace disturb evacuate purge relegate unload abstract amputate doff junk shed expunge uproot dethrone unseat dislodge get rid of carry away carry off cart off clear away cut out dig out do away with pull out rip out skim strike out take down take out tear out throw out wipe out oust ship
      Antonyms:
      place stay fix remain
    1. verb do away with; kill
      Synonyms:
      eliminate kill murder execute get rid of do in wipe out dispose of eradicate exterminate liquidate waste exclude take out assassinate purge obliterate efface erase blot out clear away expunge extirpate scratch take down drag down sterilize drag
      Antonyms:
      give birth plant sow

    لغات هم‌خانواده remove

    noun
    move, movement, removal, remover, mover
    adjective
    movable, unmoved, moving
    verb - intransitive
    move
    verb - transitive
    remove
    adverb
    movingly

    سوال‌های رایج remove

    معنی remove به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «Remove» در زبان فارسی به «حذف کردن» یا «برداشتن» ترجمه می‌شود.

    واژه‌ی حذف کردن به معنای برداشتن، کنار گذاشتن یا از بین بردن چیزی از یک مکان، موقعیت یا مجموعه است. این کلمه کاربردهای گسترده‌ای در زندگی روزمره، علوم مختلف، فناوری و هنر دارد و معمولاً به عملی اشاره دارد که با هدف پاک‌سازی، اصلاح یا تغییر انجام می‌شود. Remove نشان‌دهنده‌ی عملی است که چیزی را از حالت فعلی خود جدا یا دور می‌کند.

    در زندگی روزمره، remove به معنای برداشتن یک شیء از جایی یا پاک کردن آن است. برای مثال، برداشتن یک کتاب از روی میز، پاک کردن لکه از لباس یا حذف یک برنامه از گوشی، همگی نمونه‌هایی از این کاربرد هستند. این عمل به منظور ایجاد نظم، پاک‌سازی محیط یا اصلاح وضعیت انجام می‌شود.

    در حوزه‌ی فناوری و کامپیوتر، remove به حذف فایل‌ها، برنامه‌ها، یا داده‌ها از حافظه یا سیستم گفته می‌شود. کاربران هنگام مدیریت اطلاعات خود ممکن است نیاز داشته باشند تا فایل‌های اضافی یا ناخواسته را حذف کنند تا فضای ذخیره‌سازی آزاد شود یا امنیت سیستم حفظ گردد. همچنین در برنامه‌نویسی، remove می‌تواند به حذف عناصر خاص از داده‌ها یا ساختارهای برنامه اشاره کند.

    در حوزه‌ی پزشکی و بهداشت، remove به عمل برداشتن یا خارج کردن چیزی از بدن گفته می‌شود؛ مانند برداشتن تومور، بخیه یا اشیاء خارجی از داخل بدن. این نوع عمل‌ها معمولاً با هدف بهبود سلامت بیمار انجام می‌شوند و نقش مهمی در درمان بیماری‌ها و پیشگیری از مشکلات جدی‌تر دارند.

    از نظر اجتماعی و روانی، remove می‌تواند به معنای کنار گذاشتن یا ترک کردن عادات، رفتارها یا حتی افراد ناسالم یا مضر در زندگی باشد. این مفهوم در زمینه‌های توسعه‌ی فردی و روانشناسی اهمیت دارد؛ چرا که حذف عوامل منفی می‌تواند به رشد شخصی، بهبود کیفیت زندگی و افزایش رضایت فردی کمک کند.

    کلمه‌ی remove مفهومی است که بیانگر عملی است برای برداشتن، حذف یا کنار گذاشتن چیزی از وضعیت یا مکان فعلی‌اش. این عمل در بسیاری از جنبه‌های زندگی روزمره و حرفه‌ای نقش کلیدی دارد و به بهبود و اصلاح شرایط کمک می‌کند.

    گذشته‌ی ساده remove چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده remove در زبان انگلیسی removed است.

    شکل سوم remove چی میشه؟

    شکل سوم remove در زبان انگلیسی removed است.

    وجه وصفی حال remove چی میشه؟

    وجه وصفی حال remove در زبان انگلیسی removing است.

    سوم‌شخص مفرد remove چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد remove در زبان انگلیسی removes است.

    ارجاع به لغت remove

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «remove» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/remove

    لغات نزدیک remove

    • - removable
    • - removal
    • - remove
    • - removed
    • - remover
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    Noah no-brainer halve open-minded once only ostentatious orally open to deuce constipation the bereaved bereaved initiate Swiss ball تملق عازم غبطه غبطه خوردن طرفه العین طلیعه تنبک طویله طویل ظنین عجوزه عروج علاج بفرمایید عمامه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.