آخرین به‌روزرسانی:

Remove

rɪˈmuːv rɪˈmuːv

گذشته‌ی ساده:

removed

شکل سوم:

removed

سوم‌شخص مفرد:

removes

وجه وصفی حال:

removing

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive verb - transitive B1

برداشتن، از جا برداشتن، بلند کردن، رفع کردن، حذف کردن، دور کردن، برطرف کردن، بردن، برچیدن، زدودن

Please, do not remove the chairs from this room.

لطفاً صندلی‌ها را از این اتاق نبرید.

This machine removes the fat from milk.

این دستگاه چربی شیر را می‌گیرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

We must remove the causes of war.

ما باید عوامل به‌وجود‌آورنده‌ی جنگ را از میان برداریم.

He was removed and his body dumped in the river.

او را کشتند و جسدش را به رودخانه انداختند.

a liquid that removes clothes stains

مایعی که لکه‌های لباس را پاک می‌کند

to remove graffiti from city walls

زدودن نوشته‌ها از دیوارهای شهر

He was removed from his position as commander.

از مقام فرماندهی خود معزول شد.

They are refusing to remove the garbage.

از بردن زباله‌ها امتناع می‌کنند.

to remove troops to the front

قشون را به جبهه انتقال دادن

She removed the stamps from the envelope.

تمبرها را از پاکت کند.

I removed my overcoat.

پالتو خود را درآوردم.

Upon seeing the body, he removed his hat.

با دیدن جسد کلاه خود را برداشت.

I removed a book from the shelf.

کتابی را از طاقچه برداشتم.

She removed her hand from my shoulder.

دستش را از روی شانه‌ام برداشت.

noun countable

عزل، رفع، برداشت، نقل مکان، جابجایی، انتقال

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
noun countable

فاصله

She is living at far remove from here.

او در فاصله‌ی دوری از اینجا زندگی می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد remove

  1. verb lift or move object; take off, away
    Synonyms:
    raise eliminate dismiss discharge eject expel extract withdraw transfer transport delete efface erase discard abolish detach separate displace disturb evacuate purge relegate unload abstract amputate doff junk shed expunge uproot dethrone unseat dislodge get rid of carry away carry off cart off clear away cut out dig out do away with pull out rip out skim strike out take down take out tear out throw out wipe out oust ship
    Antonyms:
    place stay fix remain
  1. verb do away with; kill
    Synonyms:
    eliminate kill murder execute get rid of do in wipe out dispose of eradicate exterminate liquidate waste exclude take out assassinate purge obliterate efface erase blot out clear away expunge extirpate scratch take down drag down sterilize drag
    Antonyms:
    give birth plant sow

لغات هم‌خانواده remove

  • verb - intransitive
    move
  • verb - transitive
    remove

سوال‌های رایج remove

معنی remove به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «Remove» در زبان فارسی به «حذف کردن» یا «برداشتن» ترجمه می‌شود.

واژه‌ی حذف کردن به معنای برداشتن، کنار گذاشتن یا از بین بردن چیزی از یک مکان، موقعیت یا مجموعه است. این کلمه کاربردهای گسترده‌ای در زندگی روزمره، علوم مختلف، فناوری و هنر دارد و معمولاً به عملی اشاره دارد که با هدف پاک‌سازی، اصلاح یا تغییر انجام می‌شود. Remove نشان‌دهنده‌ی عملی است که چیزی را از حالت فعلی خود جدا یا دور می‌کند.

در زندگی روزمره، remove به معنای برداشتن یک شیء از جایی یا پاک کردن آن است. برای مثال، برداشتن یک کتاب از روی میز، پاک کردن لکه از لباس یا حذف یک برنامه از گوشی، همگی نمونه‌هایی از این کاربرد هستند. این عمل به منظور ایجاد نظم، پاک‌سازی محیط یا اصلاح وضعیت انجام می‌شود.

در حوزه‌ی فناوری و کامپیوتر، remove به حذف فایل‌ها، برنامه‌ها، یا داده‌ها از حافظه یا سیستم گفته می‌شود. کاربران هنگام مدیریت اطلاعات خود ممکن است نیاز داشته باشند تا فایل‌های اضافی یا ناخواسته را حذف کنند تا فضای ذخیره‌سازی آزاد شود یا امنیت سیستم حفظ گردد. همچنین در برنامه‌نویسی، remove می‌تواند به حذف عناصر خاص از داده‌ها یا ساختارهای برنامه اشاره کند.

در حوزه‌ی پزشکی و بهداشت، remove به عمل برداشتن یا خارج کردن چیزی از بدن گفته می‌شود؛ مانند برداشتن تومور، بخیه یا اشیاء خارجی از داخل بدن. این نوع عمل‌ها معمولاً با هدف بهبود سلامت بیمار انجام می‌شوند و نقش مهمی در درمان بیماری‌ها و پیشگیری از مشکلات جدی‌تر دارند.

از نظر اجتماعی و روانی، remove می‌تواند به معنای کنار گذاشتن یا ترک کردن عادات، رفتارها یا حتی افراد ناسالم یا مضر در زندگی باشد. این مفهوم در زمینه‌های توسعه‌ی فردی و روانشناسی اهمیت دارد؛ چرا که حذف عوامل منفی می‌تواند به رشد شخصی، بهبود کیفیت زندگی و افزایش رضایت فردی کمک کند.

کلمه‌ی remove مفهومی است که بیانگر عملی است برای برداشتن، حذف یا کنار گذاشتن چیزی از وضعیت یا مکان فعلی‌اش. این عمل در بسیاری از جنبه‌های زندگی روزمره و حرفه‌ای نقش کلیدی دارد و به بهبود و اصلاح شرایط کمک می‌کند.

گذشته‌ی ساده remove چی میشه؟

گذشته‌ی ساده remove در زبان انگلیسی removed است.

شکل سوم remove چی میشه؟

شکل سوم remove در زبان انگلیسی removed است.

وجه وصفی حال remove چی میشه؟

وجه وصفی حال remove در زبان انگلیسی removing است.

سوم‌شخص مفرد remove چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد remove در زبان انگلیسی removes است.

ارجاع به لغت remove

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «remove» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/remove

لغات نزدیک remove

پیشنهاد بهبود معانی