گذشتهی ساده:
removedشکل سوم:
removedسومشخص مفرد:
removesوجه وصفی حال:
removingبرداشتن، از جا برداشتن، بلند کردن، رفع کردن، حذف کردن، دور کردن، برطرف کردن، بردن، برچیدن، زدودن
Please, do not remove the chairs from this room.
لطفاً صندلیها را از این اتاق نبرید.
This machine removes the fat from milk.
این دستگاه چربی شیر را میگیرد.
We must remove the causes of war.
ما باید عوامل بهوجودآورندهی جنگ را از میان برداریم.
He was removed and his body dumped in the river.
او را کشتند و جسدش را به رودخانه انداختند.
a liquid that removes clothes stains
مایعی که لکههای لباس را پاک میکند
to remove graffiti from city walls
زدودن نوشتهها از دیوارهای شهر
He was removed from his position as commander.
از مقام فرماندهی خود معزول شد.
They are refusing to remove the garbage.
از بردن زبالهها امتناع میکنند.
to remove troops to the front
قشون را به جبهه انتقال دادن
She removed the stamps from the envelope.
تمبرها را از پاکت کند.
I removed my overcoat.
پالتو خود را درآوردم.
Upon seeing the body, he removed his hat.
با دیدن جسد کلاه خود را برداشت.
I removed a book from the shelf.
کتابی را از طاقچه برداشتم.
She removed her hand from my shoulder.
دستش را از روی شانهام برداشت.
فاصله
She is living at far remove from here.
او در فاصلهی دوری از اینجا زندگی میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «remove» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/remove