با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Spelling

ˈspelɪŋ ˈspelɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    spelled
  • شکل سوم:

    spelled
  • سوم‌شخص مفرد:

    spells
  • شکل جمع:

    spellings

معنی

noun countable uncountable A2
املا ، هجی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد spelling

  1. verb To free from a specific duty by acting as a substitute
    Synonyms: relieving
  2. verb Write or name the letters that comprise the conventionally accepted form of (a word or part of a word)
    Synonyms: witching, importing, writing, unravelling, unfolding, spellbinding, tricking, charming, trapping, entrancing, reading, enthralling, jinxing, bewitching, hexing, enchanting, deciphering, cursing
    Antonyms: abusing, using
  3. verb To have or convey a particular idea
    Synonyms: signifying, meaning, intending, importing, denoting, connoting
  4. noun
    Synonyms: orthography, orthographic study, logography
  5. adjective
    Synonyms: phonetic

لغات هم‌خانواده spelling

ارجاع به لغت spelling

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «spelling» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/spelling

لغات نزدیک spelling

پیشنهاد بهبود معانی