امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Writing

ˈraɪtɪŋ ˈraɪtɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    wrote
  • شکل سوم:

    written
  • سوم‌شخص مفرد:

    writes
  • شکل جمع:

    writings

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1
خط، دستخط، نوشته، نوشتجات، نویسندگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- the art of letter writing
- هنر نامه‌نویسی
- one of Hedayat's last writings
- یکی از آخرین نوشته‌های هدایت
- his philosophical writings
- آثار فلسفی او
- the profession of writing
- حرفه‌ی نویسندگی
- writing paper
- کاغذ برای نوشتن
- a writing table
- میز تحریر
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد writing

  1. noun printing on paper
    Synonyms:
    autograph calligraphy chirography cuneiform hand handwriting hieroglyphics longhand manuscription print scrawl scribble script shorthand
  1. noun printed composition
    Synonyms:
    article belles-lettres book discourse dissertation document editorial essay letter literature manuscript novel ode opus pamphlet paper piece play poem prose publication record review signature theme thesis tract treatise work

Collocations

لغات هم‌خانواده writing

ارجاع به لغت writing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «writing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/writing

لغات نزدیک writing

پیشنهاد بهبود معانی