بد نوشتن، با شتاب نوشتن، خرچنگ قورباغهای نوشتن، نامرتب و غیراستادانه نقاشی کردن، خطخطی کردن، گشادنشستن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The doctor scrawled the prescription.
دکتر نسخه را باشتاب و خط بد نوشت.
Shakespeare's last signature is a mere scrawl.
آخرین امضای شکسپیر واقعاً خرچنگ قورباغه است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «scrawl» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scrawl