آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Scratch

    skrætʃ skrætʃ

    گذشته‌ی ساده:

    scratched

    شکل سوم:

    scratched

    سوم‌شخص مفرد:

    scratches

    وجه وصفی حال:

    scratching

    شکل جمع:

    scratches

    معنی scratch | جمله با scratch

    verb - transitive B2

    خراشیدن، خراش دادن

    to scratch a match on a wall

    کبریت را به دیوار کشیدن

    The dog was scratching the door.

    سگ داشت در را با پنجه می‌خراشید.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    He scratched the table with a knife.

    میز را با چاقو خراش انداخت.

    verb - transitive

    بد نوشتن، با شتاب نوشتن، چرک‌نویس کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    verb - transitive

    خاراندن

    He scratched his sore so much that it bled.

    آن‌قدر زخمش را خاراند که خون آمد.

    verb - transitive

    خط زدن، قلم زدن، حذف کردن

    His name was scratched out of the list.

    اسم او را از فهرست حذف کرده بودند.

    His name was scratched from the list.

    نام او از فهرست حذف شد.

    verb - transitive verb - intransitive

    بیرون کشیدن، درآوردن

    The dog scratched the bone up.

    سگ کاوید و استخوان را درآورد.

    noun countable

    خراش، تراش

    The record is full of scratches.

    (گرامافون) صفحه پر از خط‌افتادگی است.

    scratch marks on the child's knees

    نشانه‌های خراشیدگی بر زانوهای بچه

    noun countable

    خارش

    adjective

    عجله‌ای، شتاب‌زده

    a scratch football team

    تیم فوتبال با‌عجله تشکیل‌شده

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد scratch

    1. noun small cut or mark
      Synonyms:
      scrape score graze blemish hurt claw mark gash laceration
      Antonyms:
      perfection
    1. verb cut; make a mark on
      Synonyms:
      mark scrape rub damage graze score etch scribble scrawl claw rasp grate prick incise lacerate scarify
      Antonyms:
      heal mend smooth
    1. verb cancel
      Synonyms:
      delete eliminate erase withdraw strike annul pull pull out
      Antonyms:
      set up schedule

    Phrasal verbs

    scratch about (for something)

    (با کاویدن و غیره) دنبال چیزی گشتن

    scratch (something) away (or off)

    (با ساییدن) زدودن

    scratch something out of something

    (با مداد پاک کن یا خراشاندن) حذف کردن، پاک کردن، زدن

    scratch something up

    کاویدن و درآوردن

    Collocations

    escape without a scratch

    اصلاً صدمه نخوردن، بی‌آسیب جان‌به‌در‌بردن

    Idioms

    from scratch

    1- از آغاز، از اول 2- از هیچ، بدون پول یا منابع

    scratch one's head

    از شدت تعجب یا گیجی یا ندانم‌کاری سر خود را خاراندن

    scratch the surface

    به بخش کوچکی پرداختن، به‌طور سطحی بررسی کردن، به‌صورت اجمالی بررسی کردن، ناخنک زدن

    up to scratch

    1- آماده‌ی آغاز کردن 2- در حد مورد قبول

    you scratch my back and i'll scratch yours

    اگر تو به من کمک کنی من هم به تو کمک خواهم کرد

    سوال‌های رایج scratch

    گذشته‌ی ساده scratch چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده scratch در زبان انگلیسی scratched است.

    شکل سوم scratch چی میشه؟

    شکل سوم scratch در زبان انگلیسی scratched است.

    شکل جمع scratch چی میشه؟

    شکل جمع scratch در زبان انگلیسی scratches است.

    وجه وصفی حال scratch چی میشه؟

    وجه وصفی حال scratch در زبان انگلیسی scratching است.

    سوم‌شخص مفرد scratch چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد scratch در زبان انگلیسی scratches است.

    ارجاع به لغت scratch

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «scratch» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scratch

    لغات نزدیک scratch

    • - scrapple
    • - scrappy
    • - scratch
    • - scratch (something) away (or off)
    • - scratch about (for something)
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.